یکی از نهادهایی که امروز، در بیشتر کشورهای جهان پذیرفته شده و امکان فرزند دار شدن بسیاری از خانوادهها را فراهم کرده، نهاد فرزندخواندگی بوده که از طریق آن، زوجین یا بعضا افراد مجرد، میتوانند کودکان فاقد سرپرست یا حتی دارای سرپرست را به عنوان فرزند خود قبول نمایند. در کشور ما نیز به منظور حمایت از کودکان و نوجوانانی که فاقد سرپرست بوده یا اینکه سرپرست آنها، فاقد صلاحیت است، نهادی شکل گرفته و احکام فرزندخواندگی و شرایط زوجین و داوطلبان سرپرستی، در قانون حمایت از کودکان و نوجوانان بیسرپرست و بدسرپرست مصوب ۱۳۹۲/۰۶/۳۱، تعیین شده است.
یکی از مسائلی که در رابطه با فرزند خواندگی اطفال فاقد سرپرست و بدسرپرست، وجود دارد، بحث ارث و میزان سهم الارث فرزند خوانده از پدر و مادر یا افرادی میباشد که این کودکان را به سرپرستی قبول کرده اند.
ماده ۸۶۱ این قانون، در تعیین موجبات ارث بردن اشخاص از یکدیگر و بهره مندی از سهم الارث، مقرر داشته: «موجب ارث دو امر است – نسب و سبب»
منظور از نسب، رابطه خونی میان دو شخص است که در آن، یکی از دیگری متولد شده (رابطه میان فرزند و پدر و مادر) یا اینکه هر دو از یک شخص ثالث، متولد شدهاند (رابطه میان خواهران و برادران).
سبب نیز هر چند در فقه، دارای چند نوع بوده، در حقوق امروزی کشور ما و در قانون مدنی، صرفا یک نوع آن، مورد پذیرش قرار گرفته که مورد ازدواج و رابطه ارثی میان زن و شوهر میباشد. لازم به ذکر است که غیر از زن و شوهر، بقیه اقوام آنها از عروس یا داماد خود ارث نبرده و عروس یا داماد خانواده نیز از اقوام طرف مقابل ارث نمیبرند.
همانطور که ملاحظه میشود، فرزند خواندگی یا رابطه ناشی از سرپرستی کودکان و نوجوانان بیسرپرست و بدسرپرست، جزء موجبات ارث در حقوق کشور ما نبوده و لذا، ارث بردن فرزند خوانده از والدین خود، منتفیمیباشد.
ثبت دیدگاه